شایناشاینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

شاینا شاهدونه ی زندگیمون

جشن دندونی شاینا

عسلی یه روز داشتم بهت غذا میدادم متوجه شدم وقتی قاشق به لثه ات میخوره صدا میده دست زدم دیدم مرواریدات دراومده خیلی خوشحال شدم اون روز دقیقا 12 دی بود اول دندون پایین سمت راست   و در 25 دی دندون سمت چپ کاملا بالا اومد و 20 بهمن یه جشن کوچولو برات گرفتیم البته برات سفارش تم دادیم چون زمان تحویلش طولانی بود جشن معمولی گرفتیم جوجه طلا دیگه خسته شده بود و بغل عزیزش لالا کرد   ...
13 مهر 1392

خاطرات بدو تولد

سلام شاهدونه ی من عزیز دلم منو بابا امیر تصمیم گرفتیم حالا که بزرگ شدی برایت وبلاگ بسازیم . عزیزم شما الن یک سال و شش ماه و پنج روزت است . گلم شما وقتی به دنیا اومدی خیلی کوچولو بودی چو ن هفت ماهه به دنیا اومدی با وزن خیلی کم البته شما سه قلو بودین دو تا داداشی هم داشتی ولی متاسفانه او ن دوتا بی معرفت بودن و تنهات گذاشتن و شما همدم ما شدی  من تمام حواسم به شما بود  و نمی تونستم برای وبلاگت وقت بگذارم ولی الان برای خودت خانومی شدی و کنارم مینشینی و خاطراتت را مینویسم البته عزیزم خاطرات بدو تولدتا الانت را تا حدودی در دفتر خاطراتت نوشتم الن هم خلاصه ای از خاطراتت را برایت مینویسم , دخترم شما در شما صبح روز یکشنبه شش فروردین سال هز...
11 مهر 1392