اولین گردش زمستونی
شاهدونه ام دیروز به مناسبت ماهگردت من و بابایی شما رو بردیم تله کابین نمک
آبرودومن برای اولین بار اجازه دادم که خودت راه بری گفتم دیگه خانومی شدی
برای خودت کالسکهبا خودمون نبریم هر چند که بابایی گفت اگه خودش راه بره
اذیتمون میکنه ولی من قبول نکردم .بالاخره رفتیم و ما هم دستت رو نگرفتیم
تا خودت بری تو هم که ذوق راه رفتن داری نمیتونستیم بگیریمت چند بار هم
افتادی حتی حاضر نبودی با ما چند تا عکس بگیری منم کوتاه نیومدم در حین
راه رفتنت چند تا عکس ازت گرفتم.چون هوا سرد بود زود برگشتیم خونه شما
هم کمی لالا کردی بعد شب رفتیم خونه دایی پرویز که ماهگردت رو جشن
بگیریم.
عسلم امیدوارم همیشه شاد و خندان باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی