دومین نذری با شایناجونم
سلام به روی ماه دختر نازم مامان جون امسال سومین سالیه که برای هفتم امام
حسین نذری درست میکنیم و این دومین سالیه که خودت کنار نذریت هستی
پارسال که خیلی کوچولو بودی ولی امسال برای خودت خانومی شدی .عسلم
مامانی و خاله زهرا از شب قبل اومدن پیشمون تو و مهتا جون هم تا ساعت 3
صبح بیدار بودین من و خاله هر کاری کردیم نتونستیم شما دو تا وروجک رو
بخوابونیم تازه شروع بازیتون بودخیلی هم از وقت خوابتون هم گذشته بودتا
اینکه مجبور شدیم شمادو تا فسقلی ها رو بترسونیم که شاید بخوابید دیگه
چاره ای جز این کار نداشتیم و بالاخره خوابتون برد.صبح هم که بیدار شدیم
رفتیم خونه آقاجونت که نذری رو اونجا درست کنیم چون هوا سرد و بارونی بود
نشد که تو حیاطمون درست کنیم وساعت 12 غذامون آماده شد یه مقداری رو
پخش کردیم و 50 تا رو بابایی برد امامزاده سیدعبدالوافی .نیت کردیم هر سال
مقداری رو ببریم امامزاده و جدش هم خیلی سنگینه و معجزه میکنه.گلم
انشاالله که نذریت قبول باشه.
خوب حالا بریم سراغ عکسهای شایناجونم .
اینجا عسلی رفت کنار عزیزش و مامانیش که نظر بده غذا خوب شده یا نه
بذار دست بزنم ببینم خوب شده
حالا یه کم بخورم
برنج که عالی بود حالا بریم سراغ بعدی
عالیهههههه.شاینا و مامانیش
عسلی و عزیزش
اینم دو تا وروجکها
همه چی عالی بود اینم از نذری امسالم
خدایا شکرت